بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

263 - اسب حیوان نجیبی است - عبدالرضا کاهانی



اسب حیوان نجیبی است


کارگردان : عبدالرضا کاهانی


نویسنده : عبدالرضا کاهانی


سال : 1391

زمان : 90 دقیقه




بازیگران : رضا عطاران – حبیب رضایی – پارسا پیروزفر – مهتاب کرامتی – باران کوثری – کارن همایونفر – مهران احمدی با حضور : ماهایا پطروسیان – بابک حمیدیان – اشکان خطیبی – احمد مهران فر – محمد باغبانی و با صدای پانته آ بهرام 

 


فیلم داستان یک مامور قلابی است که در دل شب به همراه تعدادی شخصیت وا خورده از روزگار داستان را پیش می برد.در حین باجگیری گیر مرد مستی می اوفتد که هیچ پولی در چنته ندارد و به همراه او در به در خانه دوستان مرد مست می شود تا بتواند پولی که از او طلب می کند را زنده کند. آدم هایی که هر کدام شان به تنهایی خود مصیبتی هستند که داستان سیاه فیلم را تمام می کنند.

قهرمان اصلی داستان بهروز شکیبا یا همان کمال خسروجردی (رضا عطاران ) مامور قلابی است که با استفاده از مرخصی از زندان بیرون آمده و بیننده تا پایان فیلم(سکانس کله پزی) عملن در این باور که یک مامور رسمی دست به این عمل می زند غوطه ور است. شحصیت بهروز چنان باور پذیر در طول فیلم جریان دارد که بقیه شخصیت های فیلم هم حول محور او شکل می گیرند.

المان های زیادی در این شخصیت هست که می تواند نشان دهد او پلیس نیست ، اول از همه چشمان لوچ بهروز دوم جایی از فیلم به او می گویند که موتورش آرم ندارد ... شاید در ابتدای فیلم همین موتور می توانست کل داستان را لو دهد ولی هنرمندی کاهانی در آغاز فیلم با تیتراژ مهمانی مختلط و همچنین فوکوس روی بهروز که بر روی موتور از بیرون ساختمان شاهد این موضوع است، تمام ذهن تماشاگر را از قلابی بودن مامور دور می کند.

شخصیت های فیلم همه به نوعی دچار پوچی و یک زندگی سیاه همراه با رنج روحی هستند. جایی که بهروز به همراه مرد مست (حبیب رضایی) به درب منزل یکی از دوستان آهنگ ساز خود (پارسا پیروزفر) میرود و تماشاگر احساس می کند با شخصیتی فرهیخته و آرام مواجه خواهد شد ولی از همان دیالوگ های آغازین و وارد شدن صدای زن (پانته آ بهرام ) مرد آهنگ ساز پوچی دیگری بر پوچی های نشان داده شدن در فیلم اضافه می گردد. مردی که خود مصیبت زده تر از مرد مست است. مردی که دوست دارد هنر واقعی را به نمایش بگذارد اما کسی او را نمی فهمد حتی همسرش.


پیشتر از این سکانس و قبل از درگیر شدن مرد مست در داستان ، بهروز شکیبا به درب منزلی می رود در آنجا با مرد جوانی (اشکان خطیبی) که خیس هم هست روبرو می شود. منزلی که در آن یک جمع دوستانه مختلط با یکدیگر به گفته جوان بطری بازی می کنند. کد هایی که کاهانی در فیلم می دهد برای اکثر مخاطبان آشناست ... جام های خالی و نیمه خالی تیتراژ آغازین فیلم و همین بطری بازی.

تماشاگر خود درگیر برخی از این موارد است و عملن تناقضی در رفتارها مشاهده نمی کند.همه چیز به نظر زئال و واقعی می آید . حتی همان مامور قلابی هم در گوشه ذهن تماشاگر شخصیت باور پذیری ست. 

شخصیت ها ی دیگر داستان به همراه شخصیت اصلی فیلم جلو می روند. رشد می کنند و توامان شخصیت بهروز شکیبا را نیز کاملتر می کنند. جایی که مرد مست نا امید از دوست آهنگسازش به همراه او به سراغ دوست هنر مند دیگرش با بازی کارن همایون فر میروند ... دوباره خیل دیگری از آدم های مصیبت زده شهر در آن وقت شب به داستان سرازیر می شوند.

      

مردی که همسر معتادش را طلاق داده و در آموزشگاه هنری خود روزگار می گذراند و در بین گفتگوی پارسا پیروز فر و مرد مست دختری از اتاق وارد حال می شود و تماشاگر حس می کند که همسر دوم مرد است اما تعجب پارسا پیروزفر کد دیگری می دهد. دختر با بازی باران کوثری منشی مرد است که به گفته خود او چون راهش دور بوده پدرش اجازه داده شب بماند.

قسمت دیگری از فیلم مردی با اختلالات جنسی هم وارد فیلم می شود که شب عروسی خواهر خود درگیر موضوع  می شود.جالب اینجاست که هیچکدام پول ندارند به مرد مست بدهند تا هم پول مامور قلابی را بدهد و هم دو ملیون تومانی که نیاز دارد تا به صاحب خانه بدهد تا او را جواب نکند .



فیلم پوچی و رنج های آدمیانی را بیان می کند که در دل شب در هر جایی می توانستند جمع شوند ولی جمع شدنشان حول یک داستان چند ساعته باور پذیر نشان از هنرمندی عبدالرضا کاهانی کارگردان نیشابوری دارد.

عبدالرضا کاهانی به جیم جارموش سینمای ایران معروف است. اون در سن 38 سالگی چنان پخته عمل می کند که به ذهن سالها تجربه را متبادر می سازد.

فیلم اسب حیوان نجیبی است پس از بیست و هیچ سومین اثر بلند رضا کاهانی ست. اثری که تکرار کننده داستان دو فیلم دیگر با روایتی متفاوت تر است.

پیش از این سه فیلم کاهانی فیلم "رقص با ماه" و دو فیلم اکران نشده "آدم" و "آنجا" را در کارنامه خود دارد. 

 

دیالوگ هایی از فیلم :

 

پیمان (کارن همایون فر): "چرا این ماموره بی خیال ما نمیشه؟"

روزبه (پارسا پیروزفر ): "ولش کن بابا. هم وقتمون میگذره، هم خوش میگذره."!

 

سروان شکیبا(رضا عطاران):اون تو چ خبره؟

پسر جوان (اشکان خطیبی):داریم بازی می کنیم.


-چی بازی؟

-بطری بازی!

...

جوونیم دیگه سرکار!


-والله ما جوون بودیم می جنگیدیم.

-ما هم می جنگیم.

-کو؟با کی؟

-همین دیگه اگه بود می جنگیدیم...نیست که!!!



93 - زندگی شخصی پیپا لی


هرب :زنها همیشه توطئه میکنن!
پیپا : چرا اینو میگی؟
هرب : برای اینکه طبیعشتون اینطوره ...
:|

زندگی شخصی پیپا لی
کارگردان : ربکا میلر