بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

273


تو می آیی،


و من هنوز به دنبالِ نگاهت


که جا مانده روی آبِ ریخته یِ پیِ سفرِ دیروزت،


نگران از بعد از ظهری گرم


میان دست های خالی از خواب کوچه


پی توهمِ شیرین خاطره کودکی در زهدان تاریخِ ،


می گردم.


 


تو می آیی


وعشق را بر گستره سبز نگاهت


خریداری پیر 


بی سکه


بی چانه 


به انتظار نشسته.


 


تو می آیی


و من تورا به وسعت تمام کرانه های دوستی


در آغوش خواهم داشت.


نگاهی حیران


بوسه ای تنها


سینه ای سرشار از بوی انتظار


در تمنای خودم


رو ح صد پاره ام 


با دلم بیگانه خواهد شد.


 


تو می آیی


و می دانم


تشنگی و عاشقی


دو گدای کوی سرگردانی اند.


 

ای لیا

رشت - اردیبهشت 78



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد