بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

280 - واقعیت های داغون زندگی


مرد به زن گفته است ( البته مرد که نه! پسر جوان بیست و پنج ساله به دختر جوان بیست و چهار ساله ) که بیا رابطه مان را ببریم در سطوح بالاتر. زن پرسیده :سطوح بالاتر؟


مرد هم هرطور بوده حالی کرده که سطوح بالاتری که در ذهنش مبچرخد چیست و زن هم جواب داده که ما تازه دوماهه آشنا شدیم و اینا!


خلاصه اینکه از زن مقاومت و از مرد اصرار و در نهایت مرد به زن گفته : یعنی با بقیه همینطور بودی یا داری مارو سیاه میکنی؟ یعنی میخوای بگی به بقیه هم ندادی و ...(البته بابت لحن عذر میخوام) و در نهایت زن گفته این رابطه ای که شما ازش حرف میزنی فقط برای شما فایده داره قطعن و بهتره بهم بزنیمش.


مرد هم سر آخر گفته : شما زنا همتون ادای مربم مقدسو در میارید ولی به وقتش همتون فلانید و بهمان!


+ والا من نمیخوام نتیجه گیری کنم ولی یه چیزایی سرجای خودش نیست. چه مرد چه زن. چی بگم والا.



نظرات 1 + ارسال نظر
نیوشا دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 08:13

در کل آدم ها سرجایشان نیستند- خود همین زمانه هم...
اصلا دنیا سرجاش نیست آقا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد