بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

322


دستم به روی تاریکی ست ،


سیاه نمی شود


رنج می دهد بغض کلمات را .


پاره می شود زهدان جملات


شعری ناقص متولد می شود ،


نه چشم رفتن دارد


نه دست نوشتن


و سرش متورم است از خیالی تنها.


در این توهم روشن و تاریک


چه کند شعر


که نمی تواند ببیند


تنهایی شاعر را.


و سیاه نمی شود


کلمه ای که به شعر می نشیند


فقط می گریاند نفس مانده در راه گلوی خاطره را.



ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد