به زن گفته بود : بذار من تو دریای گیسوانت غرق بشم!
زن توی چشمهای مرد نگاه کرد و دید مرد دارد در جای دیگری شنا میکند!چشمهایش را مالید ... خود مرد بود، کرال سینه میرفت!
+ داستانک