گفت :"میشود عاشق زنهای متعددی شد؟"
لیوان دمنوش بهارنارنج و الباقی مخلفات را گذاشتم روی میز، نگاه کردم به زنی که متصدی کافه بود،تکیه داده بودم به صندلی، دست راستم توی جیبم بود!
"عاشق؟ نه! دوست داشتن شاید!"
"چه فرقی دارن مگه؟"
"در عشق تعلق پیدا میکنی، هم به او هم به خودت ولی دوست داشتن میشود مثل همین دمنوش، مطبوع و دل پذیر! بی تعلق!"
لیوان بزرگ دمنوش را بر می دارم، زن متصدی دارد با کسی خوش و بش میکند!
+ از میان همینطوری های روزانه
سلام...اتفاقا شاید بشه عاشق چند نفر شد اما دوست داشتن در زمان و در شناخت به وجود میاد و وقتی آدم عمرش و زمانش و تمام وجودشو واسه کشف یک نفر میذاره اگه به چیزهایی توی وجود طرف مقابلش بربخوره که براش آشنا یا زیبا باشه این گشتن ها تبدیل میشه به دوست داشتن...واسه همین نفس عمیق کنار کسی که دوست داری هزار سال به عمر آدم اضافه میکنه ولی عشق ... نمیدونم...چیزی که قراره در یک نگاه ایجاد شه........یا تب تند ... هم میشه دوباره به آدمی دیگه نگاه کرد و همون حس رو داشت و تب تند خیلی زود به عرق میشینه...