بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

588



بوسه ی تُردت!


نه! نشد ...


لب شیرینت!


نه! کمی بیشتر ..


سایه ی تنهای نشسته بر پشت نگاهت!


نه! کمی نزدیکتر



خاطره ای دیروز


نشست بر پشت خیالی در کوچه ای از بُن بست ،


بوسه ای شد شیرین ، لب تردی پاره شد.


سایه ای تنها نشسته بر پشت نگاهی ،


می پائید خاطره را.



و حادثه ای که به نام تو اتفاق افتاد 


بوسه ای شکافت ...


کودکی در میان ذهنش شاعر شد.




ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد