آغوش هایی که در وب کم سایتی نقش می بست ،
بوسه هایی نوشته شده بر روی کدهای باینری،
دوستت دارم های گیر کرده در پشت کابل مودم دیال آپ ،
شعری که آپ نمی شود ،
خواب شیرین دیشب که در دل کی برد گم می شد،
دختری با چشمان پف کرده دیس شد ،
پسری نَشُسته می خورد سیب رسیده ی وایرلس را ،
و مجازی که حقیقت را بلعیده بود لابلای سالاد ِ استیو جابز ، در رستورانی که زوکربرگ ظرف می شست و بیل گیتس پادوی درب باز کن آن بود!
یک " تو را دوستت دارم " راست بود که آن هم بین این همه مَجاز گم شد.
ای لیا
مثل هیشه عالی عالی عالی
ممنون
مرسی
نابود کردی
.
.
آقا بیا و کارهات رو چاپ کن خداییش
حیفه
ای بابا