بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

602


تو کیستی؟


می شناسی مرا؟

اهل احساس لطیف باران


کنار دیوار گلی ِ خاطره ای تنها


پیچیده در بوی بهار نارنح


جا مانده در میان ِ


خالی کوچه های خواب خورشید.



وتنها بوی نسیمی که می چکید از گیسوی باد،


می ریخت خیال ماه روی دستان شعری 


که دیروز ریخته بود روی پیاده روی خیالی خام ،


از زنبیل پیرزنی که شعر به شرط چاقو می خرید.


و پنجره ای که نیمه باز مانده به روی سایه ی چشم دختری.



همه ی اینها


در قاب چهره ی دختری بود ،


که می خندید به او


ذهن جا مانده ای 


که شبی دم کرده


از تابستانی سرد


می نوشت شعری و کلمه ای گم شد در این میان.




ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد