دست میکند زن را از توی ذهنش بیرون میکشد، میبوسد، بی هیچ ترسی، بی هیچ واهمه ای!
تراژدی
من به بیقوارگی حرفهایم ایمان دارم، و به لکنت کلمات هرجاییم! البته چه کنم، قدم به عقلم نمیرسد و حرفهایم عقیم رسالتِ مدادهای کوتولهاند!* پیشاپیش از همراهی شما سپاسگزارم.
مخلص وحید جانارادتمندیم ...وبلاگ رو اضافه کردم رو وبلاگم
تراژدی
من به بیقوارگی حرفهایم ایمان دارم،
و به لکنت کلمات هرجاییم!
البته چه کنم،
قدم به عقلم نمیرسد
و حرفهایم عقیم رسالتِ
مدادهای کوتولهاند!
* پیشاپیش از همراهی شما سپاسگزارم.
مخلص وحید جان
ارادتمندیم ...
وبلاگ رو اضافه کردم رو وبلاگم