شبیه دیدن زنی در روشن تاریک پنجره آپارتمانی در طبقه بیست و چندم برجی که دارد لباس شب مشکی رنگش را از تن خارج میکند، پیچ و تاب انحنای تنش زیر نور کم جان آباژور رومیزی ...
همینقدر تازه، همینقدر باریک.
گاه زمان منجمد میشود، گاه زندگی توقفی کوتاه میکند.
+ از میان همینطوری های روزانه