بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

862


اعتماد به نفست توی حلقم!

توی ماشین کلی برای زن از وجنات و سکناتش تعریف کرده بود، از تحصیلاتش. به زور میخواسته به زن شماره بدهد، زن آخر سر گفته بود از سن و سالت خجالت بکش من پیاده میشم. مرد هم گقته بود : اوه اوه فکر کردی چه خبره، صدتا مثل تو ریخته زیر دست و پام!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد