بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

885


یکم. اروپا جای خوبی باید باشد. آمریکا و کانادا هم. استرالیا را هم میشود گذاشت کنار اینها. ژاپن که دیگر تاج سر اینهاست لابد. شما مالیات میدهید. قوانین را رعایت میکنید. دو در نمیکنید. حساب و کتاب یک قران دوزارتان معلوم است که مبادا یک وقت پولشویی کنید. همه ی اینها به مدد قانون قدرتمند و صد البت التزام شهروندان به رعایت آن است. البته تام و مطلق نیست. همانجا هم.میشود جاهایی را پیدا کرد که زباله ها رها شده اند، آدمها خلاف قانون عمل میکنند و چیزهای دیگر ولی در کل عمده شهروندان خودشان را ملزم میکنند به رعایت قانون.


دوم. طرح اصلی ترافیک از سمت شرق از همین خیابان حقوقی شروع میشود. چندتایی کوچه ورودی دارد که دوربین کار گذاشته اند. امروز صبح از سر یکی از کوچه ها که رد میشدم دیدم دختر جوانی دارد جلوی یک پژو حرکت میکند. مردی هم پشت فرمان بود. اینطور پلاک را مخفی میکنند. از جلوی دوربین که رد شدند زن رفت و سوار ماشین شد.


سوم. من و حمید سلیمی توی ماشین هستیم. چراغ سبز است. سر تقاطع فلسطین و بلوار کشاورز یکهو یک موتور آنوسط پیدا میشود از سمت مخالف دارد لابلای ماشین ها قیقاج میدهد. چراغ برای او قرمز است. البته که موتور قانون سرش نمیشود!


چهارم. مرد ظرف آب را پرت میکند روی زمین. توی پارک هستیم. سارا از کنار من میرود سمت مرد. ظرف آب را میدهد دست مرد و میگوید داخل سطل آشغال بیاندازد. مرد جا خورده است لابد. میروم سمت مرد و سارا. مرد مرا نگاه میکند و لبخندی میزند. اولین چیزی که سعی کردم یاد بگیرد همین است. همانطور که خانه باید مرتب باشد خیابانها و کوچه نیز باید مرتب و تمیز باشند.


پنجم. من خوبم. تو هم خوب باش لطفن.


ششم. زن بلند بلند با موبایل حرف میرند. توی تاکسی هستیم. آنطرف هرکه هست میداند یا نه نمیدانم ولی ما هم ناخواسته اینور خط فهمیدیم که او نازاست!


هفتم. آب زیاد بنوشید.



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 1 + ارسال نظر
مینو پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 22:21 http://malsha.blogfa.com

یکی از اقوام از استرالیا اومده بود تهران،پسرش بخاطر بوق و ترمز یه ماشین،خواسته بود زنگ بزنه 999(همون 110 خودمون)که بیاین اینو دستگیر کنین....مگه نمیبینه من بچه م و خواستم از خیابون عبور کنم؟چرا بوق شده و جوری ترمز کرده من ترسیدم؟؟؟؟؟؟
+
+ما زیادی باشعوریم؟یا اونا....
+فکر کنم بیکارن همشون،نه؟چه حرفها...چه کارا.....مگه میشه...مگه داریم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد