بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

888


یک زنی را هم دیدیم، مانتوی سرمه ای رنگ اداره، خسته طور هرچند، بوی عطری سبک، نه بلند بود نه کوتاه، چاق نبود، لاغر هم نبود، چیزی در این میانه اندام، رژ قرمزی ملایم، کمی از رژ را هم خورده بود به گمانم، هوای پشت سرش در بستری از بوی عطرش به خواب میرفت. 

خواستیم بگوییم : خانم همینطور باشید، لبخند هم بزنید، حال زمین و خیابان را خوب میکنید. 

خب نمیشد، به جرم مزاحمت یحتمل چندتایی فحش میخوردیم، ولی اگر میخوانی همینطور بمان.



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 1 + ارسال نظر
مینو پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 22:13 http://malsha.blogfa.com

یحتمل دارین خودتونو لو میدین....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد