دستور داده یو اس بی های شرکت رو ببندن. بخش تاسیسات صنعتی اینجارو خودم راه انداختم. یعنی هرچی فایل و مدرک و داکیومنت درست شده از سابقه پروژه های قبلی خودم بوده. آوردم اینجا و شروع به کار کردیم و بعد که یه بانک درست و حسابی جمع شده دستور داده اینکارو کنن. منم خیلی شیک و مجلسی اومدم زدم درایو مربوطه رو فرمت کردم. احمقا نکرده بودن فایلارو کپی کنن از رو سیستم خودم. خب همشو داشتم خودم. واس خودم بوده. بعد اومدن دنبال یه سری مدارک بگردن میبینن نیست. فهمیده بود. صدام کرد گفت فایلا گم شده چکار کنیم؟ گفتم : اونی که ادای تنگارو در میاره باید فکر اینجاشم بکنه! نگاه کرد بهم. جلو خودم زنگ زد به آی تی و گفت فردا همه یو اس بی هارو باز کن. بهش میگم این ادا بازی هارو جایی در میارن که دارن تکنولوژی یا دانش تولید میکنن. چیزی از خودشون دارن. تویی که وابسته به امثال منی حداقل سعی کن من و امثال من رو واس خودت نگه داری. بعدم گفتم هرچی خواستید بهم بگید من از رو هارد لپ تاپم بهتون میدم دیگه چیزی اینجا کپی نمیکنم. اعتماد که ترک برداشت دیگه میره تا آخرش که بشکنه!
+ از میان همینطوری های روزانه
دم شما گرم مهندس :)
دلمان حال آمد