این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
گفت همین که میدانم هست، همین که یک گوشه این شهر دارد نفس میکشد، همین که ... همین بس است. همین حالم را خوب میکند حتی اگر نفس های گرمش روی صورت من نخورد، نجوای صدایش زیر لاله گوش من نباشد.