بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

962 - دعای مادر


خب هیچوقت حساب جیبم را نداشته ام. هیچ وقت حساب و کتاب نکرده ام. پول برای خرج کردن است. پول برای رفع گرفتاری های زندگیست. همینطوری خانه خریدیم، همینطوری ماشین خریدیم. چشممان به مال و اموال پدری هم نبوده و نیست. به خواهرها گفتم کاغذ بیاورید بنویسم که ما سه تا برادر با دو خواهرمان سهم یکسانی در ارث داریم. اصلن پدر صد سال بعد که سرش را گذاشت زمین من سهمی نمیخواهم. یعنی در افق زندگی ام مال و اموال پدری جایی ندارد. منکرش نمیشوم که پول زیاد داشتن امنیت خاطر ایجاد میکند، اعتماد به نفس می آورد، ولی همه اش این نیست خلاصه.


مادر هروقت میخواست دعا کند میگفت : مثل سیل برایت بیاید و مثل طوفان برود.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد