بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

963


زن دارد چهل و چند ساله میشود، زن دارد پوست می اندازد، زن دارد زندگی را تازه میکند، زن پیشتر زندگی را هدیه داده بود به زمین، زن دوباره متولد شده است ...

زن توی آینه نگاه کرده بود به پهلوهایش، دست کشیده بود روی شکمش، زن زندگی بخشیده بود. به این فکر کرده بود که مرد لب گذاشته بود روی خط های پهلویش و بوسیده بود.

زن توی آینه خندید ...



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 1 + ارسال نظر
... شنبه 19 دی 1394 ساعت 22:57

خدا کنه تحمل چهل سالگی داشته باشم. سی و چند سالگی که پر بود از نشیب و ننشیب و نشیب, چهل سالگی چه شود..

هوم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد