میگه جوونای این دوره زمونه طاقتشون کم شده. تا یه خرده مشکل پیش میاد سریع میرن سراغ طلاق و طلاق کشی. برلشون مهم نیست اصلن. زنها قبلتر بیشتر مدارا میکردن. قبول دارم فدا میکردن خودشونو ولی عشق رو آجرآجر رو هم میذاشتن. با مردشون کنار می اومدن. مردی که اونم این شکلی تربیت شده بود. دست خودشم نبوده لابد. فکر میکرده فقط باید کار کنه و خسته باشه همیشه ولی عاشق زنش میشده. یاد گرفته بودن با هم کنار بیان. مردا هم وفادار بودن. سرشون جای دیگه گرم نمیشد.
پیرزن اینها را میگوید و هی آه میکشد ...
+ از میان همینطوری های روزانه
ااا این کامنتم مال این پست نبودا! اشتباهی اینجا نوشتمش!
:)
بازم ممنون
من اینجوری ام الان ولی بدون لبخند!