بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1057


میرفتیم یه جایی توی این مملکت. سوار هواپیما بودیم. برای اولین بار با یکی از دوستان همسفر شدیم. بین مهمانداران یک داف حقی بود به هر چشمی خواستیم نگاه نکنیم نشد، انصافن داره حیف میشه تو این خطوط هواپیمایی زاقارت. یه دو تا پروتز میکرد الان لمبویی، مازاراتی چیزی جلوش لنگ مینداخت برای عرض بندگی لابد. این همکار شیرین عقل ما گفت یعنی میشه سر صحبتو باز کرد باهاش؟ منم شوخی شوخی گفتم چرا که نه. مگه تو کم چیزی هستی واس خودت. خب ما نشسته بودیم توی ردیفی که جلوش درب اضطراریه. از شانس رفیق ما حضرت داف حین تیک آف نشستن رو اون صندلی برعکسی که روبرو ما بود. همون صندلی مخصوص خدمه پرواز. با اون کمربندای روی شونه ای. خلاصه بعد از خوندن پنجاهتا آیت الکرسی و چندتایی هم "صدقه دفع بلاست" هواپیما به سلامت رفت تو ابرا و این رفیق ما یه لبخندی رفت برای داف موردنظر. داف مربوطه ام لبخندبک اومد. طبق عادتشون البته. بعد سر حرف باز شد سر اینکه شما مهماندارا چقدر کارتون سخته و بعد کلی ابراز تاسف و همدردی از طرف این رفیق ما و در نهایت رسید به اینکه خانم ازش پرسید کارتون چیه و بعد دیگه رفتن تو بحث و منم به عنوان  ناظر لخت - lakht - منتظر بودم حضرت داف چندتا خمیازه بکشه و بعد که کمربندا باز بشه بره سی خودش ولی نشست و شبیه علاقمندا نگاه میکرد به این رفیق ما. من چندباری چشامو مالیدم ولی واقعی بود. بعدم که تغذیه پخش شد و سرآخر هم شماره ردوبدل کردن و من هنوز فکر میکردم : مگه داریم اصلن، مگه میشه؟ اومدیم بیرون و رفتیم دنبال کار و زندگیمون.  امروز بعد از چندروز ازش پرسیدم چه خبر. گفت زنگ زدم بهش دیروز. کلی حرف زدیم. قرار شد آخر هفته ببینمش. حالا من فکر میکردم دختره یه شماره ای چیزی از خودش در کرده داده به این ولی خب راستکی بود!

همینقدر واقعی، همینقدر ساده.


+ حالا ممکنه یه سری بگن ممکنه دختره ریگی به کفشش بوده ولی خب خواستم بگم گاهی اینطوری هم پیش میاد. 

++ توی این متن ممکنه ناخواسته رفته باشیم سمت سکسیسم، خلاصه که به روح سیمون دوبووار فاتحه!




نظرات 2 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 10:04

بله...فاتحه...خیلی خوب بود

:)

نیوشا دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت 10:45

جالب بود!
اما برا من طبیعیه!
من زیاد دیدم مهماندارهایی که زیبا هستن از هر جهت و خیلی راحت عامیانه بگم پا میدن!
یکی از همکلاسی های خودم یه نمونش بود!
و الباقی!

عجب!
:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد