این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
زن نشسته است لبه تخت، سرش را کج میکند روی شانه راست، موهایش آویزان میشود، دست میگذارد روی گردنش، پایینتر از گوشش، همانجایی که مرد بوسیده بود، زن میخندد، چشمهایش را میبندد، توی خودش مچاله میشود، حال خوشی میدود توی تمام رگهایش، تنش گرم میشود ...