لکه های ریز صورتش را زیر کرم پودر مخفی نکرده است, میشود رد یک زخم کوچک را روی گونه اش دید, لبخند باریک و زیبایش توی رنگ آلبالویی ماتیکش قشنگتر شده است, موهایش رنگ نشده است, خرمایی و سیاه, موهایش را از وسط باز کرده, زیر شال فیروزه ای رنگ هارمونی زیبایی دارد. توی کافه تنها نشسته است, موبایلش روی میز است, هرازگاهی نگاه میکند به صفحه گوشی, منتظر است, میخواهم بروم و بگویم : ممنون که آمده ای حال این کافه غمزده را با تلالو رنگهایت زنده کرده ای, نمیروم ... بلند میشوم میزنم بیرون.
یه کمی ضد آفتاب و رژ ملیح ، باید موهاتو باز بذاری یه جوری که طرف ببینتت رفته کما . . . حرفه ای