بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1160


کسی که خودش را میکشد قطعن چیزی کم دارد, چیزی را گم کرده است.

از نگاه دین و مذهب بهش نگاه نمیکنم که از اساس اون شخص رو مجرم میدونه از نگاه خودم میگم و بعضی از شماهایی که روزهای سختی رو گذروندیم و الان ممکنه تو یه ثبات و آرامشی باشیم ولی اون روزا رو فراموش نمیکنیم. یه روزایی بود جوونتر بودم نگاه میکردم به درو دیوار و آدما و درختا و میگفتم چرا اینا نمیفهمن, چرا من باید با اینا فرق داشته باشم, رنج میکشیدم, خودخوری میکردم, یه شب اومدم هرچی نوشته بودم رو آتیش زدم, سوزوندم. نشستم نگاه کردم به سوختنشون, دستمو بردم تو آتیش, سوخت, جز زد, گفتم این دنیا ظرفیت منو نداره, این تن پتیاره نمیتونه اندازه و وسعت احساس من رو تحمل کنه, باید بشکافمش, باید در بیام ازش, پرواز کنم و از شهر این جماعت کور گیر کرده تو روزمره های خودش آزاد بشم. اون دوران و با اون حال چیزهایی نوشتم که الان نمیتونم بنویسم. حال همون دوران بوده. سیاه سیاه. بعدش هم روزهای بعدش همچین خوش خوشان نبود. کشیدن بار زندگی به دوش و نداری و بی پولی و گاهی به جایی میرسیدم که میگفتم ول کنم همه چیزو. الان شاید دوساله که زندگی روی خوششو نشون داده اونم نه کامل البته. منم دیگه جوونی نیستم که به بقیه به شکل حیوانات متحرکی نگاه میکرد. من نمیخوام قضاوت کنم ولی اگر قراره زندگی همین یه بار باشه چرا برای حفظش مبارزه نمیکنیم. چرا به این فکر نمیکنیم که اطرافیانمون همونایی که بعضیاشون مارو دوست دارن با رفتن ما اونم تو سن و سال کم غصه دار میشن. ممکنه رنج بکشن. این خودخواهی نیست؟
یه سر نگاه کنیم به زندگی کسانی که اول جوونی به خاطر عقایدشون افتادن زندون, تحقیر شدن, ظلم دیدن ولی مقاومت تر اومدن بیرون. من و تو که از اونا بیشتر درد نکشیدیم فقط گاهی فکر کردیم با بقیه فرق داریم. چرا فرصت نمیدیم؟ خیلی هامون به خودکشی فکر کردیم و سالها بعدش از اینکه حتی بهش فکر کردیم هم خندمون گرفته. من منکر بیماری های روانی نمیشم, منکر افسردگی نمیشم, منکر خیلی چیزها نمیشم ولی خودکشی قطعن راه خلاص شدن نیست!

مشکلات ما یک درصد مشکلات یه سری نیست که هرروز تو شهر داریم میبینیمشون. اونا دارن زندگی میکنن علی رغم همه نداری ها و غصه هاش.

زندگی کنیم, حتی برای ثانیه ای بیشتر ...ثانیه ای بیشتر برای شنیدن صدایش.



نظرات 1 + ارسال نظر
آتیش یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 17:20

قبل تر خیلی به خودکشی فکر میکردم الان کم تر شده ، خیلی کم تر . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد