بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1169



یکم - گفت : چک را گذاشتم جلوی مدیرعامل امضا کند, بلند شد آمد اینطرف میز چک را امضا کرد خواستم چک را بردارم بازوی چپم را گرفت جوری فشار داد که سینه ام را هم لمس کرد. خودم را کشیدم و فرار کردم بیرون.


دوم - یکی میگفت این لمس شدن بی اجازه برای زن رنج آور است. ایکاش بفهمند زن را دچار آسیب روحی و حتی گاهی جسمی میکند. حتی برای دست دادن هم ترجیحن باید صبر کرد زن خودش دست دراز کند. شاید به نظر یک لمس ساده باشد ولی قطعن از نظر زن ساده نیست.


سوم - گفت عادت کردم به این دستمالی های استادم. گیرِ پایان نامه ام. چندشم میشه حالم بد میشه ولی مجبورم. دستم به جایی هم بد نیست. یعنی تو نگاه همه متهم خود منم که باعث شدم استادم اینطور به من نظر داشته باشه.


نظرات 2 + ارسال نظر
زن کویر دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 11:13 http://zanekavirrr.blogfa.com

باید مثل من زن باشی و رشته تحصیلیت مهندسی باشه و 22 سال توی سازمانهای مختلف دولتی و خصوصی و توی پروژه های مختلف کار کرده باشی تا وقتی مرد یک حرکت کوچیک می کنه بفهمی چی تو کله شه . کم نیستن خاطرات تلخ و بد سوئ استفاده در محیط کاری که اگه بخوام بنویسم مثنوی صد من خواهد شد . زن بودن و توی اجتماع بودن بار سنگینی داره

فاطمه دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 09:51 http://paeezaneman.blogfa.com/

دوست داشتم این متن رو
خصوصا دوم رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد