بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1394


از رنج مینویسیم

از درد

و بوسه هائی که فراموش میشوند

در میان زخمهای عادت.

تکرار میشود

بوی خون

یک انسان جائی در زمان

منجمد میشود.

در همسایگی زنی تن فروش

کودکی سقط میشود

خیابانی خسته از تکرارهای بیهوده

دراز میکشد که به خواب برود

و دوباره خواب کودکی زخم خورده را ببیند.

از رنج‌مینویسیم

از قلبی که دیگر 

در قاب پنجره ای به انتظار نمی‌تپد.

بوی خون

مشام ما را تازه میکند

لبهایت به رنگ قرمز

تازه لبهای رحم زخم خورده حادثه را بوسیده‌ای.


ای‌لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد