بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1463


‏پیاده شدم چرخ پنچرش رو عوض کردم، آب آورد دستام رو شستم از تو ماشینش حوله آورد دستامو خشک کردم دست کرد تو ماشین یه مشت پسته ریخت کف دستم، تشکر کردم، تشکر کرد، حالش خوب شد حالم خوب شد رفت منم رفتم.


+ از میان همینطوری‌های روزانه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد