چند روز قبل ماجرایی پیش آمد, یکی یک نفر را پر کرده بود, آمد سراغ من. سن و سال دار هم بود نه گذاشت و نه برداشت و حرفش را با یکی دو تا فحش ناجور شروع کرد, گفت و گفت, چند سالی میشود این تمرین را میکنم, وقت عصبانیت مشتهایم را توی پهلویم میچرخانم, دردم میگیرد ولی باعث میشود عکس العملی نداشته باشم, او میگفت و من هم لبخند تلخی توی صورتم بود, نه میشد زد نه میشد نگاه کرد, محترمانه گفتم سوتفاهم است, قبول نکرد, یکی آمد بازوهایش را گرفت و برد, هوا گرم بود, عرق کرده بودم, صورتم هم سرخ شده بود قطعن. پهلوهایم درد میکرد. امشب آمد, همین یکساعت پیش, دم در خانه توی تاریکی کوچه حرف زدیم, فهمیده بود اشتباه کرده است و آن شیرپاک نخورده میخواسته ما را به جان هم بیاندازد, آخر سر گفت من باید جلوی همه از شما عذرخواهی کنم, اصلن فحش بده جلوی همه, بیا کشیده بزن, صورتش را ماچ کردم و گفتم : دفعه بعد قبلش از یکی دو نفر درباره اون آدم بپرس و بعد برو سراغش, گاهی وقتا ممکنه اونقدر عصبانی باشیم که نتونیم کنترل کنیم, آسیب بزنیم به اون طرف.
گاهی کنترل خشم حتی در بدترین حالات روحی میتواند از آسیب های جدی جلوگیری کند. تمرین میخواهد, غیرممکن نیست.
+ از میان همینطوری های روزانه
کودکی
ای لیا
ای لیا
باد توی موهای زن شعر میگفت, گاهی تار مویی را زمزمه میکرد, زن میخندید, دست گذاشته بود روی لبه پنجره ماشین, ماتیک قرمز خط ضخیمی شده بود دور دندانهایش, همه چیز سر جایش بود, همه چیز خوب بود, مرد نگاه کرد به زن, یک آرامش طولانی را دید توی چشمهای زن, یکهو نگرانی آمد نشست روی دل مرد ... مرد دست کرد چندتار مو را گذاشت پشت گوش زن.
تفاوت یک زن و مرد بیست و چند ساله در این است که زن بیست و چند ساله منطقی تر به زندگی نگاه میکند، به آینده شغلی اش، درسی اش، اینکه قرار است قدمهای بعدی را چطور بردارد نه اینکه دچار احساسات نمیشود یا اینکه عاشق نمیشود چرا میشود گاهی هم شدید ولی کلیت همانی ست که عرض کردم برعکس پسرها و مردها توی این سن بسیار حساسند، روح شکننده ای دارند، توی رابطه دو نفره هرجور هست میخواهند ثابت کنند که مرد زندگی هستند، خیلی به قدمها و افق های مقابل رویشان نگاه نمیکنند سر همین است که بیشترجواب نه هائی که از طرف دخترها میشنوند توی همین رنج سنی بیست و چند سالگی است. رد خور هم ندارد بیشترتان تجربه کرده اید لابد، گمانم توی این سن بهتر است دختر و پسر خیلی رویابافی نکنند، سعی کنند خوش بگذرانند، سعی کنند از لذت های زندگی بهره مند شوند، برای اینکه خودشان را توی چاه ویل ازدواج بیاندازند زیاد عجله نکنند، وقت هست و به اندازه کافی هم چاه موجود!
+ از میان همینطوری های روزانه